• خانه
  • تماس  
  • ورود 

دل نوشته غدیر

13 مهر 1394 توسط موسوی

 


بنویس ای قلم ، می دانم میان واژگانی شگرف مبهوت وحیرت زده ای، باری سنگین بر دوشت افتاده است .خوش به حالت ، چه سعادتی نصیبت شده از غدیر واز علی گفتن ، پس یا علی بگو وبنویس می دانم که از قدر غدیر وصاحب غدیر سخن گفتن قدرتی عظیم می خواهد .ای قلم یا علی بگو وبا اقتداراز غدیز بنگار.
ازآن روز ،آن روزی که خورشید شادمان ترین طلوع عمرش را داشت ،لباس زرینش را به تن کرده بود،باد قصرطلایی خورشید را جارو می کرد وابر آن را آب می زد فمیان صحرا و لوله بود.خارها ازط شادمانی پر از شکوفه های سرخ شده بودند
غدیرخم دلش پر از اضطراب بود و دریای دلش را آشوب طوفان دلهره برهم زده بود اما خم خم به ابرو نمی آورد.آن روز حواسش به دو نخل پیر بود سالها از عمرشان می گذشت اما همچون جوانه ای نو رسته در دل صحرا هراس سر تاپای وجودشان را پر کرده بود شاخه های بلندشان می لرزید ونسیم آنها را در آغوش گرفته بود تا کمی آرام گیزند اما با صدای زنگ کاروان دلهرشان شدید تر شد،دیگر کاری از دست نسیم بر نمی آمد، نسیم خود نیز به تلا طم افتاد، کاروان نزدیک تر می شد ،باد از همه دپیشی گرفت وخاک قدم های کاروانیان را سرمه چشمانش می کرد ،مست انفاق خوش ساربان گشته وتربت پاک قدم هایش رابرسرو سینه می انداخت ،نسیم میان نخل ها دوید و گیسوان پریشان را مرتب کرد. با صدا ایست ساربان زمین و آسمان از حرکت ایستاد وسر تا پا گوش منتظر خبری عظیم شد.دانه های کوچک شنر از سوال خیره به هم صف شدند. شتران محملها را به زمین انداختند.گویا در انتظار باری گران بها تر بودند، میان دریای متلاطم انبوه کاروانیان ناگهان موجی از نور به آسمان برخاست گویا خورشید و ماه بر زمین قدم گذارنده اند و آمده اند تا رخت سیاه جهالت را ازتن زمین وزمینیان بیرون آوردند . خورشید دیگر توان ایستادن نداشت بر شانه تب دار ابرها تکیه داد واشک ریخت ودر گوش آسمان نجوا می کرد بنگر ید گویا ابراهیم می آید تا آخرین خشت خانه خدا را بگذارد،آسمان عظمتش چه نا چیز شده بود و غدیر کوچک خم همچون شب قدر گشته بود برتر از هزاران شب تا سحر ملائک پر وبالشان رامیان آن می شستند وبر صاحب غدیر ،بر مولای غدیر سلام می دادند. آری خورشید وماه بر دوش مکان وزمان پا نهادند وخورشید مهر ومهربانی محمد مصطفی (ص) لب به سخن گشود سخنانش همچون شهابی که دل تاریک یلدا را می شکافت از زمین تا آسمان پیش می رفت و زمینیان و آسمانیان به او لبیک می گفتند .
حرف های مصطفی هم بوی سفر میداد وهم بوی رسیدن مسافر ،امینی که امانت دار کلید سعادت و خوشبختی خلایق بود آن روز ،درکنار غدیر بار امانت به دوش علی (ع) نهاد،رئ به آسمان وزمین کرد وفریاد برآورد اکنون علی ساربان این کاروان است ، کوله بارتان را پر از عشق او کنید .
یاعلی بگویید این راه به بیراهه نمی رود. خورشید از همه پیشی گرفت به زمین آمد وبر دست علی بوسه زد،ملائک تهلیل گوی آسمان را آذین بستند، درخت نخل شعر می سرلئید ودست شکر به آسمان دراز کرد چه روزی بود روز غدیر.

 

زینب موسوی

 

 2 نظر

شعرغدیر

13 مهر 1394 توسط موسوی

علی درعرش بالا بی نظیراست علی برعالم وآدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است
خورشید چراغکی زرخسار علی است مه نقطه کوچکی ز پرگار علی است
هرکس که فرستند بر محمد صلوات همسایه دیوار به دیوار علی است
نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد ناشر حکم ولایت به ذولی می نازد
گر بنازد به علی شیعه ،ندارد عجبی عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد
این حقبقت از کسی مستور نیست جانشین نور، غیر از نور نیست
در غدیر خم ولایت شد قبول برد بالا دست مولا را ، رسول
رفت بالا دست خورشید غدیر شد اما ومقتدای ما ، امیر

 

 

کبری چنانیان

 نظر دهید »

غدیر

13 مهر 1394 توسط موسوی

پیام های دیگر غدیر به نسل امروز

اسلام دین کامل وجامع است وبرنامه ای مدون برای اداره زندگی بشر در تمام عرصه های فردی واجتماعی دارد ولذا ((دین از سیاست جدا ناپذیر است)) پیام جاودانه غدیر. تربیت انسان دینی احتیاج به تاسیس یک جامعه دینی دارد وتاسیس آن فرایندی است که تنها از طریق حکومت دینی امکان پذیر است. انقلاب اسلامی ایران به عنوان جلوه ای  از عینیت وتحقق آرمان پیامبردر غدیرخم ونیزبا اجرایی کردن نظریه حاکمیت ولایت فقیه به عنوان استمرار امامت کارآمدی دین را برای اداره بشر اثبات نمود.

غدیرمرکز ثقل تاریخی اندیشه سیاسی در اسلام وسند تاریخی تفکیک نا پذیری دین از سیاست است.راهبرد پیوسته دین در عرصه روابط اجتماعی ملت ها به ویژه ملت های مسلمان دعوت به اصول ومبانی مشترک است. اگر پیام غدیر درصدر اسلام عملی می شد امامت امام معصوم وحاکمیت آن باعث ایجاد وحدت در امت پیامبر می شد وثمره این وحدت رسید به آرمان شهری که خداوند متعال با حاکمیت دین وعده داده بود می شد.ما در زمان خود ثمره حاکمیت امامت را دیده ایم که جامعه ی ما ازمیان این همه طوفان ها، بحران ها وچالش های متفاوت که هریک می توانست باعث گسیختگی ملت ما شود بسلامت عبورکرد ونمام تهدیدها با مدیریت ولایت فقیه به فرصت تبدیل وما امروز زمینه ساز باز تولید تمدن اسلامی با مرکزیت ایران اسلامی هستیم.

نظریه ولایت فقیه تضمین کننده حضور پیوسته دین در قلمرو زندگی بشر است ولذا ما دفاع نظری وعملی از ضرورت حضور انسان کامل در قلمرو زندگی انسان اثبلت کننده حقانیت ((غدیر))است. رسالت اصلی انقلاب اسلامی ایران به عنوان پیش در آمدانقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) استقرارعدالت است زیرا که عدالت علت تامه ،مهنویت در جامعه می باشد در صورت استقرار نسبی عدالت ،جمهوری اسلامی مدل موفق از مدیزیت دینی به شایستگی معرفت اسلامی علوی ومبشراسلام مهدوی خواهد بود استقرارعدالت جوهره اصلی پیام غدیر است در سایه حاکمیت امسان کامل .پیام غدیر به نسل ما این است ؛سعادت ورستگاری جامه انسانی تنها در گرو جاری شدن احکام الهی در تمامی زمینه های فردی واجتماعی تحت زعامت ومدیریت انسان کامل والهی می باشد.

اللهم عجل لولیک الفرج انشالله

منبع :ماهنامه هیات

منصوره خوش خلقی

 نظر دهید »

غدیر

13 مهر 1394 توسط موسوی

به نام خالق معبود که هدایتگرآفریدگان است و به یاد امام موعود که امروز پرچم هدایت بدست اوست بار دیگر غدیر ، عید بزرگ خدا ، در پهندشت شب ، چهره برافروخت و مشعلی برای هدایت انسان ها برافروخت .

تشنگان زلال هدایت که در چشم به غدیر دوخته اند تا دست نبوت را دردست امامت ببینند و از این صحنه نور فشان ، حیات معنوی بگیرند.

واینک ما ، امروز، افتخار داریم که رعیت امام منتظر هستیم واگر درغدیر نبودیم ، دست بیعت به فرزند برومندش حضرت بقیه الله ارواحنا دادیم واز خدای متعال می خواهیم تا روزی که زنده ایم ، پیمان نشکینم برای تبریک این روز و این عید سعید به محضر حضرت ولی عصر(عج) گردهم آمده ایم تا بار دیگر برای فهم معنوی ولایت وامامت از حضرتش کمک بگیریم .

باشد درجمع کوچک اما بی ریای خود،پذیرای وارث غدیر باشیم .

ای غدیرکه هستی روز بیعت با امام برتو ای روز امامت ،از همه امت اسلام.   

لیلا عبدیانی

 نظر دهید »

تأثير امدادهاي غيبي در نبرد حق و باطل از منظر قرآن كريم

21 آذر 1393 توسط موسوی

چكيده

تحقيق حاضر با عنوان : «تأثير امدادهاي غيبي در نبرد حق و باطل از منظر قرآن كريم »، مشتمل بر پنج بخش مي باشد؛ كه بخش اول : كليات،شامل تعريف وتبيین موضوع ، اهميت وضرورت موضوع ،اهداف وفوايد تحقيق ، سوالات اصلي و فرعي و … مي باشد .
بخش دوم كه با عنوان:« امداد غيبي سنتي از سنت هاي الهي» است مشتمل بر مباحثي همچون، تعريف سنت، انواع و ويژگي هاي آن، امدادهاي غيبي در قرآن و …. مي باشد .
بخش سوم با عنوان: « شرايط بهره مندي از امدادهاي غيبي»، شرايط لازم را جهت دريافت امدادهاي غيبي از جمله ايمان به خدا، ياري كردن خداوند ،صبر و استقامت،توكل،تقوا و ….را مورد بررسي قرار داده است.
بخش چهارم: با عنوان «آثار وبركات امدادهاي غيبي» برخي از مهمترين آثار امدادهاي غيبي را از جمله: آرامش در پرتو امدادهاي غيبي ،بالا رفتن روحيه ي توكل، غلبه و پيروزي، افزايش اميد و …. را بر مي شمرد.
ودر بخش پنجم : « نمونه هايي از امداد غيبي» بيان مي شود .
هدف از نوشتن اين تحقيق يادآوري نعمت امدادهاي غيبي و تأثيرات مثبت آن مي باشد ،تا مجاهدان را حق، از كمبود امكانات وكمي نفرات هراسي به دل راه ندهند و بدانند كه خداوند حامي و پشتيبان حق مي باشد .
مهمترين نتيجه اي كه از اين بحث شده است اين است كه هر گاه گروهي در هرزمان و در هر مكاني به دفاع از حق در برابر باطل بپردازند، خداوند حامي و پشتيبان آنان خواهد بود،خداوند متعال مجاهدان راه خود
تنها نمي گذارد هر چند شمار آنان كم باشد،آنان را درنهايت به پيروزي مي رساند حال فرق نمي كند پيروزي در ميدان نبرد باشد يا پيروزي در ميدان عقيده.
پيشنهاد مي شود كه اين مسأله بيشتر مورد توجه قرار گيرد، و به مجاهدان راه حق و رزمندگان اسلام بيشتر يادآوري كرد كه در كنار آموزش وتهيه ابزار جنگي توجه به ابزار معنوي مهمترين عامل پيروزي است وابزار مادي مقهور اراده ي الهي هستند .
واژه هاي كليدي : امداد ، غيب ، حق ، باطل .

 1 نظر

مطلب

19 آذر 1393 توسط موسوی

درقرآن کریم گرچه واژۀ حق ودیگرمشتقات آن فراوان به چشم می خورد ولی واژۀ تحقیق به کارنرفته است. البته واژ ه های دیگری که به معنای تحقیق نزدیک هستند دیده می شود. مانند:واژۀ تبیُّن درآیۀ «ان جاءکم فاسق بِنَبَاءٍ فتبیّنوا»1

وهمچنین واژۀ تفقُّه درآیۀ «فلولانفرمن کلّ فرقةٍ مِنهُم طائفةٌ لّیتفقَّهوُافِی الدّین»2 .

البته واژۀ تحقیق دراحادیث،موردتوجه قرار گرفته است.مانند:

«لاعمل کالتحقیق»3؛هیچ عملی مانندحقیقت جویی نیست.

 

منبع:

1.حجرات/6

2.توبه/122

3.آمدی،غررالحکم،ص 156

 1 نظر

دل نوشته

17 آذر 1393 توسط موسوی

تو را چگونه توصیف کنم ای قلم که آنچنان در مقابل پروردگار عالم افتادگی کردی که با نامت قسم یاد میکند همین برایت کافیست.

پس عزت مخلوق به این است که برای خود حرکتی نبیند مگر با اراده ی مولایش. و تو این را با اطاعت از خلیفه ی خدا ادا کردی.

تویی که حرفهای نا گفته و گفته ی عالمیان را برای آیندگان بر روی صفحات تاریخ به یادگار میگذاری و حق است که امانت دار شایسته ای.

تویی که تاج افتخار آفرین بندگی نصیبت شد و با تو ثقل اکبر پیامبر(ص)،قرآن هدایت گر نوشته میشود. و تویی تجلی گر نور قرآن ….

ای قلم چگونه تراشیده شده ای و چه رنجی را کشیدی و چه عسری بر تو وارد آمد که نه تنها یسر پروردگار تو را در بر گرفت بلکه

با چرخش تو هزاران عفوهایی به حال بندگان زده شد.

تنها از تو این را میخواهم که به حرف بیایی و بگویی که چه شد این چنین والا مرتبه گشتی؟!؟!؟!؟!؟!

لیلا زبید پایه ی پنجم

 1 نظر

علل منع عجب و خودپسندی ازدیدگاه اسلام

12 آذر 1393 توسط موسوی

تحقیق حاضر با عنوان علل منع عجب و خودپسندی از دیدگاه اسلام می باشد که در چهار بخش تنظیم شده است .عجب عبارت است از این که انسان به خاطرعملی که انجام داده و با کمالی که خودش را دارای آن می داند، خود را بزرگ شمارد و خود را در داشتن آن کمالات مرهون خداوند نداند این صفت رذیله زمینه ساز و سرمنشأ تمام خطاها و بیماری های روحی دیگر است . عجب بیماری دل است و چه بسا مبتلای به آن از بیماری خود بی خبر است مانند شخصی که سال ها دچار بیماری است و خود از آن اطلاع ندارد . دلی که گرفتار عجب است از خشوع و خضوع و رقت و لطافت و تواضع در برابر حق و بسیاری کمالات دیگر بی نصیب است. البته نباید نگران شد چرا که قرآن برنامه انسان ساز برای درمان این صفت ناپسند ذکر کرده است که با تمسک به آن‏ها می توانیم خود را از بند رهایی بخشیم.

کلیدواژه : عجب ،منع،کبر

 2 نظر

چکیده تحقیق پایانی

08 آذر 1393 توسط موسوی

عنوان : الگوپذیری منتظران از یاران امام حسین (علیه‏السلام)


پژوهشگر :فاطمه شهروزنسب


تابستان 1392

چکیده

نوشته‌ي حاضر با عنوان الگوپذیری منتظران از ویژگی های یاران امام حسین (عليه‌السلام)، بررسي تحليلي صفات و ويژگي‌هاي برجسته‌ي ياران امام حسین (عليه‌السلام)، مبحث الگوپذیری و ویژگی ها و وظایف منتظران در عصر حاضر مي‌باشد. هدف از بيان صفات ياران سيدالشهداء (عليه‌السلام) ارائه‌ي الگوهاي واقعي است تا منتظران عصر غيبت، آنان كه خواهان ظهور حضرت ولي عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مي‌باشند، در خودسازي‌هاي فردي و اجتماعي خويش از آن بهره جسته و ايشان نيز آفريننده‌ي عاشورايي زيبا در پايان تاريخ باشند.
انتظار یک حالت درونی است که چیزی جز آثار آن قابل مشاهده نیست؛ و مهم ترین اثر انتظار آمادگی برای استقبال از محبوبی است که انتظارش می رود. همین انتظار است که عالی ترین انگیزه سوق بشر به راه کمال، جمال، رشد و تعالی است. این اعتقاد که ریشه در اعماق فرهنگ اصیل اسلامی دارد در «قرآن و سنّت» نیز بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. امّا شخص منتظر در این راستا نیاز به الگو و یا الگو هایی دارد، زیرا بخش مهمی از آنچه هر فرد یاد می گیرد از طریق الگوگیری است.
مدل سازی یا الگوپذیری راهی مؤثر برای شکل¬دهی رفتار و تفکّر تعریف شده است. در واقع به حکم آفرینش در نهاد هر انسانی الگوپذیری به ودیعه گذاشته شده است و هر کس می‏کوشد به نوعی از شخصیّت‏هایی که در اندیشه‏ی او بزرگ و کامل هستند، پیروی کند. لذا افراد و یا اشخاصی الگو قرار گرفته¬اند که در طول تاریخ بی¬نظیر و یا کم نظیرند که آنان همان یاران امام حسین (عليه‌السلام) هستند.
صفات ياران اباعبدالله (عليه‌السلام) معيارهايي را در اختيار ما قرار مي‌دهند تا با كمك آنان خود را محك زده و با پياده كردن هر يك از شرايط، خود را براي قيام جهاني و روز پرشكوه ظهور آماده‌تر سازيم. اینکه بدانیم آنان تا چه درجاتی از وفا، شجاعت، صبوری، تولّی و تبرّی، و… رسیده¬اند تا سرفصل بهترین الگوهای ما قرار گیرند. زیرا باید گفت منتظران علاوه بر ویژگی¬هایی که برای آنان شمرده شده وظایفی دارند که اگر در طی انجام آنها الگوی خویش را یاران امام حسین (عليه‌السلام) قرار داده و طبق آنان عمل کنند، قطعاً به رأس قله سعادت در سایه وجود مبارک حضرتش خواهند رسید.

کلیدواژه : امام، الگو، اسوه، انتظار، یاران

 نظر دهید »

چکیده تحقیق پایانی

08 آذر 1393 توسط موسوی

عنوان پژوهش : تاثیر علوم اسلامي بر رشد فرهنگ جامعه

پژوهشگر: نصرت دلفی پور

پاییز1391

 

چکیده

فرهنگ اجتماعي بسترساز غالب تصميم سازي ها، تصويب قوانين و تصميم گيري‌هاست و به واسطه‌ي مكانيزم هاي خاص خود روي فرآيندهاي سياست گذاري، برنامه ريزي و اقدامات اجتماعي تأثير مي نهد، در حقيقت، خواست و طلب اجتماعي، كه خاستگاه آن فرهنگ اجتماعي مي باشد، هدف‌ساز و نظام دهنده روابط اجتماعي مي باشد. علوم ديني نقش هدايت و رهبري اجتماع و جامعه را به صورت يك فرايند و جريان تاريخ‌مند برعهده داشته و پيامبراني براي اين امر مهم برانگيخته شده اند تا افزون بر آموزش آموزه هاي ديني، مردم وظيفه مي يابند كه قانون هاي اجتماعي دين را اجرا كنند تا جامعه سروسامان گيرد. براي علوم اسلامي، قلمروهاي اصلي و كلان بيان شده كه در چهار حوزه‌ي، روش شناسي تفسير متون ديني، روش شناسي احياي معرفت ديني، روش شناسي شناخت دين، روش شناسي علوم اسلامي، را مي توان جست و جو كرد.
سير تكامل علوم ديني در حوزه فرهنگ نشان از همگرايي دين، فرهنگ و تمدن دارد. و در طول تاريخ اين همگرايي، عميق تر و بيشتر شده است.
مي توان با به كارگيري و اجراي علوم اسلامي در سطوح مختلف فرهنگ جامعه، حيات مادي و معنوي جامعه بشري را رونق بخشيده و فرصت هاي فرهنگي را افزايش داد. و هويت ملي و مذهبي را تقويت نمود.
كليدواژه: علوم اسلامي، رشد، فرهنگ، جامعه

 نظر دهید »

پاسخ به یک شبهه ی اعتقادی

02 آذر 1391 توسط موسوی

عجيب اينكه حتّىَ بعضى از درس خوانده‏ها گاهى مى‏پرسند: آيا از نظر شما كار امام حسين (عليه السلام) كار عقلايى بوده است كه خودش را با دست خودش به دامن آنچنان بلايى بيفكند كه هم خود و فرزندانش كشته شوند و هم زنان و كودكانش به دست دشمنان اسير گردند؟! اين كار اوّلًا خلاف عقل است و ثانياً خلاف گفته‏ى قرآن است كه مى‏فرمايد:
«… لا تُلْقُوا بِأيْدِيكُمْ إلَى التَّهْلُكَهِ …؛ … خودتان را با دست خودتان به هلاكت نيفكنيد …».
اينگونه شبهات در اذهان از آن نظر پيدا مى‏شود كه معناى دين و حقيقت آن را نفهميده‏اند و پى به معناى امام و موقعيّت او در عالم انسان نبرده‏اند. ما مى‏پرسيم: آيا حكم عقل اين نيست كه انسان بايد متاع كم ارزش را فداى متاع پر ارزش كند؟ اگرامر دائر بر اين شد كه يا بايد ده ميليون تومان پول بدهيد يا يك خانه‏ى دويست ميليونى شما را بگيرند؛ بديهى است كه پول را مى‏دهيد و خانه را نگه مى‏داريد و اگر طورى شد كه يا بايد خانه را بدهيد يا خودتان كشته شويد باز خانه را مى‏دهيد و جان خود را حفظ مى‏كنيد.
حال اگر متاعى به مراتب گرانبهاتر از جان شناختيد آيا حكم عقل اين نيست كه جان را بدهيد و آن متاع عالى‏تر را نگه داريد؟ اينجا جاى تفكّر و درك و فهم است كه انسان بايد بينديشد و اين حقيقت را دريابد كه زندگى دنيوى يك حيات موقّت پايان پذير است و پس از مرگ و بيرون رفتن از دنيا؛ حيات ابدى و زندگى جاودانى انسان آغاز مى‏گردد و خوشى آن حيات در دنيا و از طريق دين بايد تأمين بشود. پس دين و آيين آسمانى اسلام تنها سرمايه‏ى حيات ابدى انسان در عالم پس از مرگ است. حال از عقل مى‏پرسيم: آيا دل به اين حيات موقّت در دنيا ببندم و پس از مرگ گرفتار عذاب دائم بشوم يا در راه حفظ دين كه سرمايه‏ى حيات ابدى من است دل از اين حيات موقّت بركنم و پس از مرگ به حيات ابدى و سعادت جاودان نائل گردم؟
بديهى است كه عقل سليم مى‏گويد: حيات موقّت را بده وحيات مؤبّد را به دست آور. اين جمله‏ى پر نور را كه ارشاد به همين حكم عقل مى‏كند از مولايمان امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) بشنويم:
(إذا حَضَرَتْ بَلِيَّهٌ فَاجْعَلوُا امْوالَكُم دُونَ انْفُسِكُمْ وَ اذا نَزَلَتْ نازِلَهٌ فَاجْعَلوُا انْفُسَكُمْ دُونَ دينِكُم ؛ وقتى بليّه‏اى پيش آمد [كه يا بايد مال بدهيد يا جان‏] مالتان را فداى جانتان قرار دهيد و اگر حادثه‏اى پيش آمد [كه يا بايد جان بدهيد يا دين‏] جانتان را فداى دينتان سازيد».
«وَ اعْلَمُوا انَّ الْهالِكَ مَنْ هَلَكَ دينُهُ وُ الْحَريبُ مَنْ حُرِبَ دينُهُ ؛ و بدانيد كه تباه شده كسى است كه دينش تباه شده و غارت‏زده كسى است كه دينش غارت شده است».
مشكل اصلى بسيارى از ما مردم همين است كه حقيقت انسان و حيات انسانى را نشناخته‏ايم و نفهميده‏ايم كه انسان كيست و حيات انسانى چيست؟ انسان آن موجود متفكّر عاقلى است كه مبدأ و منتهاى عالم را شناخته و باور كرده كه حيات حقيقى او پس از مرگ آغاز مى‏شود و راه رسيدن به آن حيات حقيقى ابدى نيز جز تبعيّت از دستورات دين نمى‏باشد و لذا به حكم عقل «انسان عاقل» كسى است كه حيات موقّت و زودگذر دنيوى را فداى حيات مؤبّد و پايان‏ناپذير اخروى بنمايد يعنى همان كار را كه امام حسين (عليه السلام) وياران وفادارش كرده‏اند و فرموده است:
«فَانّى لا ارَى الْمَوْتَ الّا سَعادَهً وَ لا الْحَياهَ مَعَ الْظالِمينَ الّابَرَماً ؛ حقيقت آن‏كه من مرگ [در راه حفظ اساس دين‏] را جز سعادت و خوشبختى نمى‏بينم و زندگى با ستمگران را جز ملامت و افسردگى نمى‏يابم».
اين معناى رشد عقلى است كه ما بايد از عاشورا و عزاداريهاى خود تحصيل كنيم وگرنه تحرّك احساس و عاطفه‏ى زودگذرى بيش نخواهد بود و نتيجه‏ى عقلانى ارزشمندى نخواهد داشت .

 6 نظر

چرا امام حسین (علیه السلام) فراموش نمی شود ؟

01 آذر 1391 توسط موسوی


اهمّيّت تاريخ زندگى امام حسين (عليه السلام) كه به صورت يكى از شورانگيزترين حماسه‏هاى تاريخ بشريّت درآمده، نه تنها از اين نظر است كه‏ همه ساله نيرومندترين امواج احساسات ميليون‏ها انسان را در اطراف خود بر مى‏انگيزد و مراسمى پرشورتر از هر مراسم ديگر به وجود مى‏آورد، بلكه اهمّيّت آن بيشتر از اين جهت است كه: هيچ‏گونه «محرّكى» جز عواطف پاك دينى و انسانى و مردمى ندارد و اين تظاهرات پر شكوه كه به خاطر بزرگداشت اين حادثه تاريخى انجام مى‏گيرد، نيازمند هيچ مقدّمه چينى و فعّاليّت‏هاى تبليغاتى نيست و ازاين جهت در نوع خود بى‏نظير است.
اغلب ما اين حقيقت را مى‏دانيم، ولى نكته‏اى كه براى بسيارى (به خصوص متفكّران غير اسلامى) هنوز به درستى روشن نشده و همچنان به صورت معمّايى در نظر آنها باقى مانده اين است كه:
چرا اين قدر به اين حادثه تاريخى كه از نظر «كمّيّت و كيفيّت» مشابه فراوان دارد، اهمّيّت داده مى‏شود؟ چرا مراسم بزرگداشت اين خاطره هر سال پرشكوه‏تر و پرهيجان‏تر از سال پيش، برگزار مى‏گردد؟
چرا امروز كه از «حزب اموى‏» و دار و دسته آنها اثرى نيست و قهرمانان اين حادثه مى‏بايست فراموش شده باشند، حادثه كربلا رنگ ابديّت به خود گرفته است؟!
پاسخ اين سؤال را بايد در لابه‏لاى انگيزه‏هاى اصلى اين انقلاب جستجو كرد، ما تصوّر مى‏كنيم تجزيه و تحليل اين مسأله براى كسانى كه از تاريخ اسلام آگاهى دارند چندان‏پيچيده و مشكل نيست.
به عبارت روشن‏تر حادثه خونين كربلا نمودارى از جنگ دو رقيب سياسى بر سر بدست آوردن كرسى زمامدارى يا املاك و سرزمين‏ها صورت نگرفته.
همچنين اين حادثه از انفجار كينه‏هاى دو طايفه متخاصم كه بر سر امتيازات قبيله‏اى در مى‏گيرد، سرچشمه نگرفته است.
اين حادثه در واقع صحنه روشنى از مبارزه دو مكتب فردى و عقيده‏اى است‏ كه آتش فروزان آن، در طول تاريخ پر ماجراى بشريّت، از دورترين زمانها تا امروز، هرگز خاموش نشده است، اين مبارزه ادامه مبارزه تمام پيامبران و مردان اصلاح‏طلب جهان، و به تعبير ديگر ادامه جنگ‏هاى «بدر و احزاب‏» بود.
همه مى‏دانيم هنگامى كه پيامبر اسلام( صلى الله عليه و آله) به عنوان رهبر يك انقلاب فكرى و اجتماعى، براى نجات بشريّت از انواع بت پرستى و خرافات، و آزادى انسان‏ها از چنگال جهل وبيدادگرى قيام كرد و قشرهاى ستمديده و حق‏طلبى را كه مهمترين عناصر تحوّل بودند، به گرد خود جمع نمود، در اين موقع مخالفان اين نهضت اصلاحى كه در رأس آنها ثروتمندان بت پرست و رباخوار مكّه بودند، صفوف خود را فشرده ساخته، براى خاموش كردن اين ندا، تمام نيروهاى خود را به كار گرفتند، و ابتكار اين تلاش‏هاى ضدّ اسلامى در دست «حزب اموى‏» و سرپرست آنها ابوسفيان‏ بود.
ولى در پايان كار، در برابر عظمت و نفوذ خيره كننده اسلام به زانو درآمده، سازمانشان به كلّى از هم پاشيد.
بديهى است اين از هم پاشيدن‏ به معناى‏ ريشه كن شدن‏ و نابودى آنها نبود، بلكه نقطه عطفى در زندگى آنها محسوب مى‏شد، يعنى فعّاليّت‏هاى ضدّ اسلامى صريح و آشكار خود را به فعّاليّت‏هاى پشت پرده و تدريجى- كه برنامه هر دشمن لجوج، ضعيف و شكست‏خورده‏اى است- تبديل نموده و در انتظار فرصت بودند.
بنى‏اميّه‏ پس از رحلت پيامبر ( صلى الله عليه و آله) براى ايجاد يك‏ جنبش ارتجاعى‏ و سوق مردم به دوران قبل از اسلام، كوشيدند كه در دستگاه رهبرى اسلامى نفوذ پيدا كنند، و هر قدر مسلمانان از زمان پيامبر ( صلى الله عليه و آله) دورتر مى‏افتادند، زمينه را مساعدتر مى‏ديدند.
به خصوص پاره‏اى از «سنّت‏هاى جاهليّت‏» كه به دست غير بنى‏اميّه بر اثر علل گوناگونى احيا گرديد، زمينه را براى يك «قيام جاهلى‏» آماده ساخت.
از جمله اين‏كه:
1- مسأله‏ نژاد پرستى‏ كه اسلام خطّ قرمز روى آن كشيده بود دوباره به دست بعضى از خلفا زنده شد و نژاد «عرب» برترى خاصّى بر «موالى» (غير عرب) يافتند.
2- تبعيض‏هاى گوناگون‏ كه با روح اسلام به هيچ وجه سازگار نبود، آشكار گشت و«بيت المال» كه در زمان پيامبر ( صلى الله عليه و آله) به طور مساوى در ميان مسلمانان تقسيم مى‏شد، به صورت ديگرى در آمد و امتيازات بى‏موردى به عدّه‏اى داده شد و امتيازات طبقاتى بار ديگر احيا گرديد.
3- پست‏ها و مقامات‏ كه در زمان پيامبر( صلى الله عليه و آله) بر اساس لياقت و ارزش علمى، اخلاقى و معنوى به افراد داده مى‏شد، به صورت قوم و خويش بازى درآمد، و در ميان اقوام و بستگان بعضى از خلفا تقسيم شد.
مقارن همين اوضاع و احوال، فرزند ابوسفيان، «معاويه‏» به دستگاه حكومت اسلامى راه يافت و به زمامدارى يكى از حسّاس‏ترين مناطق اسلام (شام) رسيد و از اين‏جا با دستيارى باقيمانده احزاب جاهليّت، زمينه را براى قبضه كردن حكومت اسلام‏ و احياى همه سنّت‏هاى جاهليّت‏ هموار ساخت.
اين موج به قدرى شديد بود كه‏ پاك مردى‏مانند على عليه السلام‏ را در تمام دوران خلافت نيز به خود مشغول ساخت.
***
قيافه اين جنبش ضدّ اسلامى به قدرى آشكار بود كه رهبرى‏كنندگان آن نيز نمى‏توانستند آن را مكتوم دارند.
اگر ابوسفيان‏ در آن جمله عجيب تاريخى خود هنگام انتقال خلافت به بنى‏اميّه و بنى‏مروان با وقاحت تمام مى‏گويد:
«هان اى بنى‏اميّه! بكوشيد و گوى زمامدارى را از ميدان برباييد (و به يكديگر پاس دهيد)؛ سوگند به آنچه من به آن سوگند ياد مى‏كنم بهشت و دوزخى در كار نيست! (و قيام محمّد يك جنبش سياسى بوده است)».
و يا اگر «معاويه» هنگام تسلّط بر عراق در خطبه خود در كوفه مى‏گويد:
«من براى اين نيامده‏ام كه شما نماز بخوانيد و روزه بگيريد، من آمده‏ام بر شما
حكومت كنم؛ هر كس با من مخالفت ورزد او را نابود خواهم كرد!».
و اگر يزيد هنگام مشاهده سرهاى آزاد مردانى كه در كربلا شربت شهادت نوشيدند، مى‏گويد:
«اى كاش نياكان من كه در ميدان بدر كشته شدند، در اين‏جا بودند و منظره انتقام گرفتن مرا از بنى‏هاشم مشاهده مى‏كردند …!».
همه اينها شواهد گويايى بر ماهيّت اين جنبش «ارتجاعى و ضدّ اسلامى‏» بود و هر قدر پيش‏تر مى‏رفت، بى‏پرده‏تر و حادتر مى‏شد.
***
آيا امام حسين (عليه السلام) در برابر اين خطر بزرگ كه اسلام عزيز را تهديد مى‏كرد و در زمان «يزيد» به اوج خود رسيده بود، مى‏توانست سكوت كند و خاموش بنشيند؟ آيا خدا و پيامبر و دامن‏هاى پاكى كه او را پرورش داده بودند، مى‏پسنديدند؟
آيا او نبايد با يك فداكارى فوق العاده و از خودگذشتگى مطلق، سكوت مرگبارى را كه بر جامعه اسلامى سايه افكنده بود، درهم شكسته و قيافه شوم اين‏ نهضت جاهلى‏ را از پشت پرده‏هاى تبليغاتى «بنى‏اميّه» آشكار ساخته و با خون پاك خود، سطور درخشانى بر پيشانى تاريخ اسلام بنويسد كه براى آينده، حماسه‏اى جاويد و پرشور باشد؟
آرى حسين (عليه السلام) اين كار را كرد و رسالت بزرگ و تاريخى خود را در برابر اسلام انجام داد، و مسير تاريخ اسلام را عوض نمود. او توطئه‏هاى ضدّ اسلامى حزب اموى را در هم كوبيد و آخرين تلاش‏هاى ظالمانه آنها را خنثى كرد.
اين است چهره حقيقى قيام حسين( عليه السلام)‏ و از اين‏جا روشن مى‏شود كه چرا نام و تاريخ امام حسين (عليه السلام) هرگز فراموش نمى‏شود. او متعلّق به يك عصر و يك قرن و يك زمان نبوده، بلكه او و هدفش جاودانى است.
او در راه حقّ و عدالت و آزادگى، در راه خدا و اسلام، در راه نجات انسان‏ها و احياى ارزش‏هاى مردمى، شربت شهادت نوشيد؛ آيا اين مفاهيم هيچ‏گاه كهنه و فراموش مى‏گردد؟
نه … هرگز …!

 1 نظر

سه چیز مورد نیاز مردم

21 خرداد 1391 توسط موسوی

حضرت امام صادق (ع) می فرماید : مردم به سه چیز بسیار نیازمندند :

الف : امنیت

ب: عدالت

ج: رفاه

قال الصادق (ع) : « ثلاثه اشیاء یحتاج الناس  طراً الی ها : الامن و العدل و الخصب » ( بحارالانوار ، ج 75 ، ص 232 )

 نظر دهید »

بزرگداشت مقام حضرت امام هادی نقی (ع)

09 خرداد 1391 توسط موسوی
" نقی " نامی که فخر زمین است 
تلفظ کردنش حظ دهان است 
امام قد بلند ماه رویی 
که جد حضرت صاحب زمان است 
به کوری دو چشم آن حقیری 
که از فرط حقارت ، بد دهان است 
به هر دیوار این دنیا نوشتم 
"نقی " زیباترین نام جهان است 
 2 نظر

گل و گمراهی

31 اردیبهشت 1391 توسط موسوی

گل و گمراه

در بازی فوتبال از سه موقعیت حساس بیشتر برای وارد نمودن توپ به دروازه حریف استفاده می نمایند این سه موقعیت عبارت است از :

1- موقعیت کرنر ، 2- موقعیت پنالتی ، 3- موقعیت ضربه های مستقیمی که بر اثر خطای حریف به دست تیم مقابل می آید . در زندگی ما انسان ها نیز سه لحظه و موقعیت حساس است که شیطان توپ گناه را وارد دروازه دل ما می نماید و در نامه اعمال ما ثبت می شود . این سه موقعیت کدامند ؟ به داستان شماره 214 از کتاب حکایتهای شنیدنی آیت الله اشتهاردی توجه نمایید . « پس از نفرین حضرت نوح و هلاکت گنهکاران ، شیطان به خدمت حضرت نوح آمد و گفت : ای نوح تو بر گردن من حقی داری به عنوان تشکر در مقابل این حق می خواهم خدمتی به تو بنمایم !. » 

حضرت نوح خطاب به شیطان  فرمود : « برای من بسیار ناگوار و بد است که به گردن تو حقی داشته باشم حال بگو بدانم آن حق چیست ؟ » 

« ابلیس گفت : این که تو نفرین نمودی به « رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیاراً ( نوح : 26 ) خدا یا ! ریشه کفار را از زمین برکن و آنان را محو نما . » اکنون گناه کاران غرق شده اند و من شیطان مدتی در مرخصی و استراحت به سر می برم ؛ و می توانم برای فریب آیندگان برنامه ریزی نمایم ! 

حضرت نوح فرمودند : حال ای شیطان چنین حقی را چگونه می توان جبران نمایی . شیطان گفت : ای نوح بدان که من در سه موقعیت بسیار به انسان نزدیک هستم و می توانم با استفاده صحیح از این سه موقعیت انسانها را گمراه نمایم .این سه موقعیت عبارتند از:1-عصبانیت 2-قضاوت 3-خلوت با زن نامحرم میک وشم با سایر هم تیمیهای خودم از این سه موقعیت استفاده نمایم و توپ گناه را وارد دروازه دل و نامه اعمال انسانها نمایم .َ

پس بیائیم و همان گونه که دروازبان وبازیکنان در مقابل تیم مقابل برای دفع این سه موقعیت آماده می شوند و دیواره دفاعی تشکیل می دهند ما هم به ویژه در این سه موقعیت دیواره دفاعی محکمی از تقوا و توسل و توکل در مقابل شیطان تشکیل دهیم .این رهنمود قرآن کریم است که خداوند می فرماید :«ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا»(اعراف :201)

ماخذ اصلی :فوتبال زندگی_نود نکته از نود دقیقه نویسنده محمد فاتحی صفحه60-61َ  

 نظر دهید »

راه مصونیت از شیطان

24 اردیبهشت 1391 توسط موسوی

راه مصونیت از شیطان

از حضرت امام صادق (ع) نقل شده که فرمود : شیطان گفت : به جز پنج نفر سایر مردم از حیله و نیرنگم مصون و محفوظ نمی باشند ، آنان عبارتند از : 

1- کسی که به خدا متوسل شود و در جمیع امور بر او توکل نماید ؛ ( وَ مَن یَتَوکَّل علی الله فهو حسبه ) طلاق (65) ، آیه 3 

2- کسی که بسیار ذکر و تسبیح خداوند در هر شب و روز کند ، ( ألا بذکر الله  تطمئن القلوب ) رعد(13) آیه 28

3- کسی که هر گاه معصیتی به او می رسد جزع نکند .

4- کسی که به تقسیم روزی خدا راضی باشد و از برای روزی غم نخورد .

 نظر دهید »

اهمیت دادن به نوشتن و نویسندگی

12 اردیبهشت 1391 توسط موسوی

اهمیت دادن به نوشتن

بکارگیری قلم در ثبت تجارت ، خاطرات و یا علوم و فنون و علوم دینی و فرهنگی و احترام به اهل قلم و آثار آنان و احیاء فرهنگ خرید کتاب و مطالعات کتاب .

آیات :

* ن و القلمِ وَ ما یَسطُرون ؛ ن و سوگند به قلم و آنچه می نویسند .( قلم / 1 )

روایات :

*پیامبر اسلام (ص) می فرماید : « دانش را ، پیش از درگذشت دانشمندان بنویسید ، زیرا با مرگ دانشمندان ، دانش (آنان ) نیز می رود » ( کنز العمال /28733 )

امام صادق (ع) به مفضل بن عمر فرمود : بنویس و دانش خود را در میام برادرانت منتشر کن و چون ( خواستیس ) بمیری ، آن را به پسرانت میراث ده ، زیرا بر مردم زمانه ای پر آشوب می رسد ، که در آن زمان جز با کتابهایشان همدم نشوند . ( اصول کافی ، 1/52/ 11 )

اهمیت موضوع :

خداوند متعال به قلم و نوشتار در قرآن قسم یاد کرده است ، همه ائمه معصومین (ع) اهل قلم و نوشتن بوده اند و همه از خود یادگارهای علمی و دینی به جای گذاشته اند . معجزه جاوید پیامبر اکرم (ص) کتاب است . عمده فرهنگ دینی ما روایات و ادعیه ای است که در کتاب ها جمع آوری شده است . مهمترین گنجینه های علمی بشر در کتاب ها نهفته است . قلم وسیله ای است برای نوشتن ها ، یسطرون که قرآن به هر دو قسم خورده است ، هم به ابزار و هم به محصول ابزار .

یادآوری :

طبق روایات یکی از عوامل فرح بخش نویسندگی است . ( امام صادق (ع) می فرماید : القلب یتکل علی الکتابه ؛ دل به نوشتن آرام می گیرد . ) کافی : 1/52/8

یکی از روش های یادگیری نوشتن مطالب است . ( امام صادق (ع) می فرماید : اکتبوا فانکم لا تحفظون حتی تکتبوا ؛ بنویسید ، زیرا جز با نوشتن حفظ نمی کنید .)  

 نظر دهید »

چهار بار ناله شیطان

04 اردیبهشت 1391 توسط موسوی

چهار بار ناله شیطان

امام صادق (ع) فرمود : ابلیس چهار بار ناله کرد :

الف : روزی که برای سجده نکردن بر حضرت آدم مورد لعنت خداوند قرار گرفت .

ب: روزی که به زمین هبوط کرد .

ج: روزی که حضرت محمد (ص) پس از مدتی از رسالت پیامبر قبلی گذشته بود به پیامبری مبعوث گردید .

د : روزی که سوره فاتحه الکتاب (حمد) نازل شد .

( بحارالانوار ، ج8 ، ص331 ، به نقل از تفسیر نورالثقلین )

 2 نظر

بزرگداشت امام علی نقی (ع)

29 فروردین 1391 توسط موسوی

تربیت شاگردان برجسته

از کارهای بسیار مهم امام علی نقی (ع) تأسیس حوزه های علمیه در مدینه و تربیت شاگردان برجسته و فرهیخته ی فکری و عقیدتی بود . او برای احیای تفکر شیعی و حفظ  اندیشه های بلند تشیعه،عالمان وفقیهان نیرومندی را از نظر علم و عمل پرورش داد، وشاگردانی چون: حضرت عبدالعظیم حسینی،  خیران الخادم، ابن السکیت اهوازی ،ابو هاشم جعفری، حسین بن محمد مدائنی، جعفر بن سهیل، اسماعیل بن مهران و… را برای خدمت به  عدالت به جهان اسلام تحویل داد.(اعیان الشیعه/ج2/ص38)

نکات مهم اخلاقی

امام هادی(ع) به چند مطلب مهم اجتماعی اهمیت بسیاری داده و تذکر داده است که توجه به آن موارد در حل مشکلات روابط اجتماعی انسان ها مؤثر است.

امام هادی(ع) در این مورد فرمود:« لا تَطلُب الصَّفا مِمَّن کَدَرتَ عَلَیه ، وَلا الوَفاءَ لِِمَن غَدرت َ بهِ، وَلا النُّصحَ مِمَّن صَرَفتَ سُوءَ ظَنِّکَ إلیهِ ، فَإنَّما قَلبُ غیرِکَ کَقَلبِکَ لَهُ ؛» 

1- از کسی که بر او خشم کردی ، انتظار صفا نداشته باش .

2- از کسی که با او عهدشکنی کردی ، وفاداری طلب مکن .

3- و از کسی که  نسبت به او سوء ظن دارای توقع خیر خواهی نداشته باش، زیرا قلب و روح دیگران  نسبت به تو همچون قلب  تو نداشته باش، زیرا قلب  وروح دیگران نسبت به تو همچون قلب تو نسبت به آنها است.( بحار /ج78/ص370).

 نظر دهید »

خیر کثیر

21 فروردین 1391 توسط موسوی

« انّا اعطیناک الکوثر ، فصلّ  لربّک و انحر ، انَّ شانئک هو الابتر »

پیام این سوره پیام صریح و روشنی برای جهانیان است که خداوند به پیامبرش نسل سرافرازی ارزانی خواهد فرمود که در طول قرون و اعصار به یادگار بماند . همچنان که در تاریخ مشاهده می کنیم با وجود اینکه چقدر از خاندان وحی و رسالت را به خاطر دفاع از ارزش های انسانی و اسلام به خاک و خون کشیدند و با این وصف جهان از نسل پیامبر (ص) آکنده است و در آسمان اسلام و جهان می درخشند در حالی که از دشمنان کینه توز و بداندیش پیامبر (ص) همچون « امویان » کسی که شایسته ی نام بردن باشد باقی نمانده است .

مفسران بزرگ گفته اند آیه ی « انَّ شانئک هو الابتر » صریح ترین قرینه است که مراد از کوثر ، فاطمه ی زهرا (س) است ؛ زیرا در مقابل ابتر ، بهترین معنا کوثر فرزندان بی شمار است که در طول تاریخ مصداق کامل خیر کثیرند . 

 

 

 1 نظر

ایام فاطمیه

20 فروردین 1391 توسط موسوی

 

ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم                              ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم

امروز اگر سینه و زنجیر می زنیم                               فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم

 ما را نبی ، قبیله سلمان خطاب کرد                              روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد 

از ما بترس طایفه ایی پر اراده ایم                                ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم.   

 

 1 نظر

تجدید بیعت با رهبر

20 فروردین 1391 توسط موسوی

باز هم با احد تو تجدید بیعت می کنیم

عرصه تولید ملی را حمایت می کنیم

کار و سرمایه که جای خود،بدان آقای من  

ما تمام هستی خود را فدایت می کنیم. 

 نظر دهید »

مدرسه علمیه الزهرا(س) شوش دانیال

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • چکیده پایان نامه
  • خضوع قلم
  • چکیده تحقیق پایانی
  • تأثير امدادهاي غيبي در نبرد حق و باطل از منظر قرآن كريم
  • تحقیق ویژوهش از منظرآموزه های اسلامی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

دعای مطالعه

«اللهُّمَ اَخرُجنی مِنَ ظُلَماتِ الوَهم بارخدایامراازتاریکی های وهم وخیال خارج کن وَاکرِمنی بِنُورِالفهم وبه من نورفهم وآگاهی عنایت فرما اللهُّم ا َفتِح عَلَینااَبوابَ رَحمَتِک خداوندادرهای رحمتت رابه روی مابگشا وَانشُرعَلَیناخَزائِنَ عُلوُمِک وگنجینه های علومت رابرمابگستران بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ به حق بخشندگی ات ای مهربانترین مهربانان».
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس